ستاره سوخته

استاندارد
ستاره سوخته ای در شب سیاه شدم

سموم و صاعقه بگذشت و من تباه شدم

 

ز چشمزخم زمان، در وبال طالع خویش

دچار شومی نفرین مهر و ماه شدم

 

نگاه کردم و دیدم… ولی نمی دیدم

و ناگهان همه تن بهت یک نگاه شدم

 

طلسم بغض مرا دستهای اشک گشود

زپا فتادم و لبریز سوز و آه شدم…

 

دعای خیر تو یک عمر تکیه گاهم بود

تو پرکشیدی و من سخت بی پناه شدم

 

مرا دوباره در آغوش خود بگیر پدر!

سرم به سنگ بلا خورد و سر به راه شدم

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *