در زیر تیغ دژخیمان زیبایی!!

استاندارد
وقتی در گزارشها خواندم روزانه به طور متوسط ۲ زن در کشور ما به واسطهء جراحی زیبایی جان خودشان را از دست می دهند (بازتاب ۲۱/۲/۸۵) یکه خوردم و به یاد زنانی افتادم که در دوردست تاریخ در آستان معابد  قربانی می شدند و چه بسا با میل و اختیار خویش به مسلخ می رفتند و در برابرخدایانی که مظهر زیبایی و شکوه می پنداشتند به مرگی هر چه تلخ تر تن در می دادند. خدایان آن روزگار بی شک زیبا و باشکوه بودند و از این مایه کرامت برخوردار که تنها به قربانی شدن یکی دو دخترک در هر جشن مقدس که سالی یکی دو بار برگزار می شد خشنود گردند، اما بت نادیده و بی معبد روزگار ما تنها در این دیار به کم از روزی دو سه قربانی خرسند نیست و کم نیستند زنانی که مومنانه و هر روز،  سخت ترین شکنجه ها و ریاضتها را برای تهذیب جسم و به دست آوردن اندامی مطابق با معیارهای مردسالاری پنهان – اما مدرن این روزگار – بر تن و روح خویش روا می دارند. آیا گناه از تن و چهرهء زنان است یا مردان امروز درک زیبایی خود را از دست داده اند و به خلاف  پدران عاشق پیشهء خویش از این کمال کمتر بهره برده اند!!؟ اين سروده ها با همه سادگي در پي بيان همين معناست: 

زنی با گیسوانی تاب داده
نگاهش گرم چون آهوی ماده

برای آنکه خونش را بریزند
کنار قتلگاهش ایستاده!

           ***

اگر فصل گرانجانی نمی شد
جنون این مایه ارزانی نمی شد

به زیر تیغ جراحان دژخیم
زنی این گونه قربانی نمی شد!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *