ساقه های تشنه

استاندارد

شب زیتونی چشمان عاشق را روایت کن
مرا درگیر آن آیینه های بی نهایت کن

به رغم ابرهایی که گذشتند و نباریدند
برای ساقه های تشنه باران را روایت کن

کسی از خوابهای کودکان پروانه می دزدد
بیا پروانه ها را در دل شبها حمایت کن

به تیغ بی دریغ و دشنه های تشنه خو کردی
به درد بی علاج عشق هم یک چند عادت کن

نمک گر در بساط زخم و بیداری نمی یابی
به شور اشکهای دیده سامان جراحت کن

بگو در روزهای آتش و طوفان چه می بینی
یک امشب از صبوری دست بردار و شکایت کن

همانند درختان صبور رسته در صحرا
در اوج تشنه کامی سبز باش و استقامت کن!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *