در حاشیه غلط ننویسیم 4

استاندارد

حالا: نوشته اند : این کلمه از ساخته های فارسی زبانان در دوران متاخر است. در قدیم به جای آن حالی و حالیا می گفته اند…امروزه حالی و حالیا منسوخ شده است و به جای آنها حالا می گویند و اشکالی ندارد.

* منظور استاد از “دوران متاخر” آشکار نیست. تا آنجا که می دانیم حالا از اوایل دوره صفویه در متون نثر رواج داشته است.در این بیت سعدی نیز ، حسب  نسخ معتبر ، از جمله چاپهای مرحوم فروغی و مرحوم دکتر یوسفی آمده است:

امروز حالا غرقه ام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را

خلاص/ خلاصی: نوشته اند:خلاص در عربی به معنی “رهایی” است و در متون معتبر فارسی نیز به همین معنی و در مقام اسم به کار رفته است … بنابر این نیازی نیست که “ی” بر آن بیفزاییم و خلاصی بگوییم…در فارسی فصیح بهتر است که از استعمال خلاصی با “ی” مصدری پرهیز شود.

* در متون معتبر، گاه به شواهدی از کاربرد این کلمه برمی خوریم که به سختی می توان یاء آنها را یاء نکره خواند. دست کم به دو شیوه نکره و مصدری می توان آنها را قرائت کرد. از جمله مجیر بیلقانی و عراقی سروده اند:

از این خراس خلاصی اگر بیافتمی
رسیدمی به مقام علا مسیح آسا

از خودیّ خودم خلاصی ده
کز خودم زخم هست ، مرهم نیست

سالیان: نوشته اند : این کلمه جمع سال است و نه جمع سالی که نامستعمل است(مگر اینکه سالی را طبق نظر عده ای از محققان مرکب از سال+ “ی” وحدت و به معنی “یک سال” بگیریم).بعضی سالیان را غلط می پندارند ، اما این کلمه در متون معتبر فارسی به کار رفته است و غلط نیست…

*  اصل این کلمه در زبان پهلوی “سالیکان” است که به صورت سالیان به دری و فارسی امروز رسیده است. علی القاعده “سالی”  برای سهولت در تلفظ به سال مبدل شده است. بر اساس یک قاعده زبانی که می گوید: “جمع بستن کلمات ، آنها را به حالت نخستین خود بر می گرداند” ، “یاء” فراموش شده سالی  بار دیگر در سالیان نمود یافته است. نظیر این حالت را در کلماتی چون “نیاکان”- جمع نیا  [= نیاک]- نیز می توان دید.

سلاح/ صلاح: نوشته اند:هر دو کلمه در تداول فارسی زبانان به فتح اول تلفظ می شود، ولی برای تمیز آنها از یکدیگر بهتر است که مانند اصل عربی سِلاح به کسر اول و صَلاح به فتح اول تلفظ شود.

* تصور می کنم که استاد محترم تلفظ ناحیه خاصی ـمثلا زادگاهشان- را مد نظر دارند.  قضاوت را به اهل زبان واگذار می کنیم.

شعر سفید/ شعر آزاد: نوشته اند: شعری که در آن اصول سنتی عروض رعایت نشده و به اصطلاح بی وزن و قافیه گاهی به غلط شعر سفید نامیده می شود….به جای شعر سفید بهتر است شعر آزاد گفته شود.

* اصطلاحات شعر سپید و آزاد در ادبیات امروز  تعبیرات جا افتاده و متفاوتی هستند ، لذا نمی توان آنها را جایگزین یکدیگر کرد.

شکیل: نوشته اند: این کلمه در عربی به “کف آمیخته با خون که بر اثر فشار لگام در دهان ستور پدید می آید ” اطلاق می شود، اما در فارسی در دوره متاخر ، آن را به به معنی ” خوشگل” یا “خوش اندام” به کار می برند. در فارسی فصیح بهتر است که از استعمال این کلمه به این معنی خودداری شود.

* یکی از معانی ” شکل ” در فارسی چهره و قیافه است. می گویند: فلانی بدشکل است و از این قبیل…بنابراین ساخت واژه شکیل از جهت قاعده و تداول بی اشکال به نظر می رسد.

ادامه دارد…

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *