یادی از خسرو گلسرخی

استاندارد

 

 پخش دادگاه خسرو گلسرخی- شاعر و روزنامه نگار انقلابی – از شبکه ۳ که در چهارشنبه شب شاهد آن بودیم ، اتفاق جالب توجهی بود که بسیاری از ما را به یاد بهمن ۱۳۵۲ انداخت. گلسرخی در دفاعیات خودش از امام علی و امام حسین(ع) سخن می گفت و بر استعمار ستیزی اسلام و شخصیتهایی از روحانیت تاکید می ورزید و در عین حال از مارکسیسم و تئوریهای آن دفاع می کرد و با شهامت و صراحت تمام بر رفرم اصلاحات ارضی شاه می تاخت.

***

برای من که آن سالها حدود یازده سال بیشتر نداشتم و چیزهای مبهمی از دنیای سیاست و ادبیات به گوشم خورده بود ، و بسیاری دیگر ، گلسرخی یک معما و یک پدیده بی مانند بود. دلیریش ، صراحت سروده ها و نوشته هایش ، ارادت توامانش به اسلام و مارکسیسم ، پخش دفاعیاتش از تلویزیون شاه که در آن سالها و سالهای بعد از آن یک اتفاق بی نظیر و استثنائی بود ، سخنان مردم  که بسیاری از آنان او را قهرمانی بزرگ می دانستند و ..برایم از همان سالها عجیب بود . نحوه برخورد به اصطلاح روشنفکران آن روزگار با گلسرخی نکته دیگری بود که بعدها توجه مرا به خود جلب کرد.

خسرو گلسرخیبعدها ، وقتی دانستم که گلسرخی سالهای کودکی و اوایل جوانی خود را در قم و در سایه پدر بزرگ مادریش که اهل علمی وارسته و مبارز بوده گذرانده است ، راز دلبستگی او به مفاهیم اسلامی ، در عین سرسپردگی به مارکسیم برایم آشکار شد. در میان به اصطلاح چپهای آن روزگار کم نبودند ، حتی آدمهای نماز خوان که به آن اندیشه تنها به عنوان روشی برای مبارزه نگاه می کردند و کاری به جنبه های فلسفی مارکسیسم نداشتند.
اما راز پخش و انتشار دفاعیات گلسرخی از تلویزیون و مطبوعات آن روزگار که سخت عجیب می نمود ، به نظر من ، این بود که رژیم می خواست همه مبارزان مذهبی را به عنوان “مارکسیسم اسلامی” معرفی بکند. این اصطلاح تعبیری بود که تبلیغات گران حکومت برساخته بودند تا مخالفان مذهبی خودشان را وابسته به شوروی نشان بدهند و آنها را ملحدانی جلوه دهند که چهره خودشان را در پس نقاب اسلام مخفی کرده اند. سخنان صادقانه گلسرخی در دادگاه در حمایت از اسلام و مارکسیسم از این لحاظ می توانست برای حکومت جالب باشد!

***

صراحت شعرها و نوشته های گلسرخی و دستگیری و محاکمه او و بویژه انتشار تلویزیونی شگفت انگیز این واقعه برای روشنفکران آن روزگار که هنوز در رخوت سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد به سر می بردند ، اعجاب انگیز و حتی مشکوک جلوه می کرد و برخی کل ماجرا را بازی سیاسی و توطئه ساواک می پنداشتند!!
اما اعدام گلسرخی که آن هم در حد خود عجیب بود  ، به همه این ذهنیتها خاتمه داد و همانها که تا دیروز به چشم دیگری به این انسان مبارز نگاه می کردند ، یکباره تغییر موضع دادند و ….چه سروده ها که در ستایش گلسرخی و حماسه بزرگ او  سروده نشد و کار به جایی رسید که هر شعری که تعبیر “گل سرخ” در آن دیده می شد ، مشمول سانسور قرار گرفت! شگفتی اعدام گلسرخی در این بود که آدمهایی با پرونده های قطور تر و سبیلهای ضخیم تر بودند که مشمول مراحم ملوکانه قرار می گرفتند و به حبس محکوم می شدند!
با طلوع انقلاب و گسترش جو سیاسی در سالهای پس از آن بر میزان محبوبیت و اهمیت گلسرخی افزوده شد و جریانهای سیاسی مختلف برای کسب وجهه از نام این شاعر مبارز چه بهره ها که نبردند!

***

از بهترین سروده هایی که در مورد گلسرخی منتشر شده به آثاری از اکابر شاعران معاصر می توان اشاره کرد. شاملو در مورد او گفت:

آه از که سخن می گویم؟/ ما بی چرا زندگانیم/ آنان به چرا مرگ خود آگاهانند.

و براهنی سرود:

جهان ما/ به دو چیز زنده است / اولی شاعر/ و دومی شاعر/ و شما / هر دو را کشته اید / اول: خسرو گلسرخی را/ دوم: خسرو گلسرخی را!

***

قانون زمانه اما گویا خاموشی و فراموشی است…شگفتا بسیاری از آنها که به زبان ستایش و مبالغه در باره این “شاعر خلق” سخن می گفتند ، وقتی آبها از آسیاب افتاد ، رفته رفته در شاعری و ارجمندی او تردید کردند. یکی از این جماعت ، در کتابی که درباره تاریخ شعر نو نوشته در باره گلسرخی می گوید:

” او نه شاعری توانمند ، نه روزنامه نگاری زیرک و نه محققی عالم بود. او انقلابی پیگیر ، صمیمی و پر شوری بود که با دفاع معصومانه از مردم محروم در دادگاه شاه که به طور بسیار استثنائی از تلویزیون سراسری ایران پخش شد ، جانش را بر سر آرمانش گذاشت.”

همین !! شاید این داوری یا بخشی از آن با واقعیت منطبق باشد ، اما بعد از آن همه تجلیل و تکریمهای دو آتشه عجیب می نماید.این داوریها را هم باید بر فهرست غرائب زندگی و مرگ خسرو گلسرخی افزود!

خدایش رحمت کناد.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *