دوباره کاری و شتاب زدگی در تصحیح دیوان محتشم کاشانی

استاندارد

هفت دیوان محتشم کاشانی را مرحوم دکتر عبدالحسین نوائی و آقای مهدی صدری ـ یکی از فضلای کاشان – در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسانده اند. این اثر دو جلدی ، مثل دیگر آثاری که به همّت انتشارات میراث مکتوب به اهل ادب تقدیم شده ، از جهت چاپ آراسته و مقبول است. ارزش کار مصححان ارجمند خوشبختانه از دید اهل نظر پنهان نمانده و « حامیان نسخ خطی » آن را مورد تقدیر قرار داده اند. آنچه در اینجا می آید خلاصه نقدی است که نویسنده این سطرها در مورد این چاپ نوشته  و در صفحات ۹۰ تا ۱۰۷ شماره ۲۷ نامه فرهنگستان (آذر ۱۳۸۴) به چاپ رسیده است.

در تصحیح هفت دیوان محتشم کاشانی ، علی رغم تلاش مصححان اشکال و ضعفهایی دیده می شود که سایه ای از ابهام برسر اثر گسترده است.مهم ترین اشکال دوباره کاری است. آیا مصححان گرامی بهتر نبود زمینه بکرتری را برای تلاش خود برمی گزیدند و به جای پیمودن راهی که مصححی دیگر آن را  پیموده ، وقت و دانش خویش را مصروف کار ضروری تری می کردند و مثلا اثر دیگری از آثار مورد غفلت قرار گرفته  دوران صفوی را احیا می نمودند؟

واقعیت آن است که مرحوم مصطفی فیضی کاشانی ، مصحح آثاری چون دیوان فیض کاشانی و دیوان سنجر کاشانی ، تصحیح دیوان محتشم را  حدود ۳۸ سال قبل  بر اساس نسخ مورد استفاده مصححان محترم و چندین نسخه دیگر به پایان برده است. بخش غزلیات این تصحیح در سال ۱۳۷۸ به چاپ رسیده و بخش قصاید و رسائل آن سالهاست که از بد حادثه در انتظار چاپ به سر می برد.شگفت آور اینکه مصححان محترم ، هرچند به واسطه خویشاوندی و آشنایی، از چگونگی کار مرحوم فیضی ، کمابیش مطلع بوده اند ، در سراسر مقدمه ۲۳۰ صفحه ای خویش هیچ اشاره ای به آن نکرده اند!

اقدام مصححان گرامی در تصحیح دوباره اثری که سالها پیش فرد دیگری کار تصحیح آن را با زحمت بسیار به پایان برده ، هنگامی ضروری بود که مصحح نخست ، از عهده کار برنیامده باشد یا مصححان بعدی به کمک نسخ جامع تر و دقیق تر و با شیوه ای عالمانه تر ، نهایتا اثری را ارائه می کردند که فصل الخطاب شمرده شود!

مشکل دیگر چاپ نوائی – صدری خطاهای نسبتا فراوانی است که بر اثر بدخوانی متن یا اعتماد بیش از اندازه بر نوشته های کاتبان ، به تصحیح آنان راه یافته و در تصحیح مرحوم فیضی – در حد مقایسه اجمالی – دیده نمی شود.( نویسنده  موارد زیادی از این لغزشها  را که تنها از جلد اول تصحیح نوائی – صدری استخراج شده در صفحات ۹۹ تا ۱۰۷ مقاله آورده است.دوستان علاقه مند می توانند به اصل مقاله مراجعه فرمایند. ) مواردی از این بی دقتی ها حتی در تصحیح دوازده بند پرآوازه محتشم نیز دیده می شود.

مصححان محترم در موارد اندکی، برخی اصطلاحات و تعبیرات نامانوس متن را معنی کرده اند که در موارد متعددی نادرست است ، مثل واژه« سمن »( در اصل سامان ) که کلمه ای ترکی – به معنی کاه – است و در حاشیه صفحه ۶۵۶ « طعام چرب خورانیدن قوم را» معنی شده و مثل واژه «باد مهره» در این رباعی شهرآشوب که محتشم در وصف شاطر پسری سقا سروده است:

سقّا پسرا خسته دل از دست توام
بیمارتر از چشم سیه مست توام

سر از قدم تو بر ندارم شب و روز
مانندهّ بادمهره پابست توام

مصححان محترم این واژه را در حاشیه صفحه ۸۱۴ «مهره مار» معنی کرده اند که با اندک دقتی معلوم می شود ربطی به مار و مهره اش ندارد و چنان که در فرهنگها آمده : « مهره سفیدی را گویند به اندام بلیله که شاطران برپای خود بندند» و با توجه به این معنی است که لطف رباعی معلوم می شود. مصححان محترم در موارد متعددی نیز دست به دامان تصحیحات قیاسی شده اند که در جاهایی گرهی از متن نمی گشاید. ما برای پرهیز از اطاله به این موارد اشاره نمی کنیم و خوانندگان گرامی را به اصل مقاله ارجاع می دهیم.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *