عاشورا در چند نگاه 2

استاندارد

 

نگاه عارفانه: مهم ترین ویژگی رویکرد عارفانه گرایش به تاوبل است. عارفان همواره در فراسوی نامها و ظاهرها به دنبال معانی نهفته هستند و می کوشند هر چیز را به اصل معنوی آن ارجاع بدهند. بر این اساس کربلا سرزمینی محدود در جغرافیایی مشخص نیست. شخصیتهای ماجرا – اعم از اولیا و اشقیا – هر یک نماد حقیقتی هستند. مثلا “حر” مظهر “نفس کافر” است که در دامان حسین که نماد برتر “نفس مطمئنه” است در می آویزد و به ایمان و آرامش می رسد. “شط فرات” از این منظر “شط توحید” و “آب” نماد  “حقیقت” و آن گاه که  از دستان عباس بن علی بر زمین ریخته می شود ” آب تعلق ” و وابستگی است.

بهترین و زیباترین گزارش عرفانی از واقعه کربلا را بی تردید باید در گنجینه الاسرار عمان سامانی( شاعر قرن سیزدهم هجری) دید. از نگاه عمان , آنچه در  کربلا رخ داده نمود عینی واقعه ای است که در حقیقت ، در ازل و در لازمان و لامکان رخ داده است. خداوند که شاهد ازلی است در آغاز به مقتضای روایت قدسی مشهور “گنجی پوشیده ” بود. او  عالم را آفرید تا زیبایی خود را افشا کند و سپس به دنبال باده نوشی برآمد تا جام وصال او را لاجرعه سر بکشد و آن رند لاابالی کسی نبود جز وجود سالار شهیدان:

 

پس جمال خویش در آیینه دید

روی زیبا دید و عشق آمد پدید

مدتی آن عشق بی نام و نشان

بُد معلق در فضای بی کران

دلنشین خویش ماوایی نداشت

تا در او منزل کند جایی نداشت…

باز ساقی گفت تا چند انتظار؟!

ای حریف لاابالی سر برآر

ای قدح پیما درآ ، هویی بزن

گوی چوگانت سرم , گویی بزن

چون به موقع ساقیش درخواست کرد

پیر می خواران ز جا قد راست کرد

زینت افزای بساط نشاتین

سرور و سرخیل مخموران ، حسین

گفت آن کس را که می جویی منم

باده خواری را که می گویی منم

شرطهایش را یکایک گوش کرد

ساغر می را تمامی نوش کرد

یاز گفت از این شراب خوشگوار

دیگرت گر هست یک ساغر بیار!…

نگاه حماسی : بی هیچ تردید قیام حسین بن علی دارای ظرفیت حماسی بی نظیری است و از آغاز حوادث دلیرانه بزرگی را در جهان اسلام به وجود آورده است. این نگاه حماسی در قرن اخیر قوت خاصی یافته و کسانی کوشیده اند در جهت بسیج توده ها و برپایی انقلابات سیاسی از آن سود بجویند که از این رهگذر نوعی نگاه سیاسی نیز در ادبیات عاشورایی به وجود آمده است . از نخستین شاعرانی که در روزگار نزدیک به ما به این ویژگی حماسی توجه نشان داده اند اقبال لاهوری است.

به عنوان نمونه ای از رویکرد حماسی به عاشورا این سروده را از دفتر گنجشک و جبرئیل مرحوم سید حسن حسینی برگزیده ایم:

 

در جایگاه تنگ فراموشی

در خواب سرد زنگ

                      فرو بودم

دستی مرا کشید

با خون خصم

               دستی مرا جلا داد

 

من

شمشیر باستانی شرقم

اصحاب آفتاب

بر قبضه قدیمی من کندند:

“یاران مصطفی

شمشیر زرنگار

                  حمایل نمی کنند…”

 

من

شمشیر باستانی شرقم:

پرورده مصاف

بیزار از غلاف !

نگاه تربیتی : عاشورا نمونه ای است از پایداری انسان در برابر رنجها و مشکلات که نشان می دهد چگونه می توان سختیها را نردبان رشد و تعالی کرد و بالاتر از آن, در مصاف مصائب جز زیبایی و لطف ندید و مانند زینب :”ما رایت الا جمیلا ” سر داد.  اشاره به پیامهای تربیتی عاشورا را باید در سروده های مرحوم علی صفایی (عین صاد) نشان داد:

می دانم

می دانم رنجها را چگونه باید نوشید..

یک جرعه  مدام  از ماتم تو

 گلوی عالمی را گرفته است…

اگر خنده ام دردآلود است

ملامتی نیست

که اشکم سرشار از شادی ست

در وسعت سبز تو

حقارت رنجها را دیده ام!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *