کلاغ قصه

استاندارد
از اون بهشت برای ما
خوشهّ گندمش موند
از تب و تاب عاشقی
سوء تفاهمش موند
مثل کلاغ  قصه ها
تو التهاب غصه ها
گم شد و تنها واسه ما
خاطرهّ گمش موند

یه بغض سنگین تو صداش
غم غریبی تو نگاش
میخواس بگه هنوز …
ولی
نمیدونم تو گفتن
 جملهّ چندمش موند…

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *