تمام هرچه هست و نیست ، گویا همزبانی کرده اند اینجا
طبایع ، چار عنصر ، هفت کوکب مهربانی کرده اند اینجا !
همان شیطان که از کفرش به پیش عالم و آدم نمی شد خم
مسلمان گشت* چون دید این همه معجز فشانی کرده اند اینجا
نهان از چشمهای آفرینش ، هرچه خوبی بود و زیبایی
نثار مقدمت ای ماه کنعانیّ ثانی کرده اند اینجا
نه عقل و عشق را در تو نزاعی هست ، نه دنیا و عقبا را*
که اضداد جهان ، در کار تو پادرمیانی کرده اند اینجا
تو می گویی : “خدایی را پرستش کرده ام که دیده ام”* ، وقتی
که موسی را دچار اضطراب ” لن ترانی*” کرده اند اینجا !
نمی دانم چه باید گفت ، اینجا وادی حیرانی محض است
رسولان خدا هم ، در طلب ، عمری شبانی کرده اند اینجا…
* فتبارک الله احسن الخالقین.
* لکن شیطانی اسلم بیدی.
* نزاع عقل و عشق ، انسان و شیطان ، دنیا و آخرت و زمین و آسمان در وجود انسان کامل به آشتی می رسد ، چون عقل کامل و عشق کامل را نزاعی نیست و شیطان در برابر انسان کامل تسلیم است و تنها می تواند رهزن دیگران باشد.
* لم اعبد ربا لم اره.
* لن ترانی یا موسی