دوری

استاندارد
گذشت زمان بی تو دشوار بود
و یک لحظه اش نیز بسیار بود

چه کابوس تلخی که از هر طرف
دویدیم بن بست و دیوار بود

زمان کاش تقسیم می شد نه ضرب
در آن بوسه هایی که کشدار بود

من این روزها بی تو گم کرده ام
تنی را که چون شعله تبدار بود

چقدر از تو دورم ، چقدر از خودم
چقدر این زمان مردم آزار بود !

تو را می شناسم تو شاید منی
منی که در آیینه تکرار بود

تو را می شناسم تو را دیده ام
همین سالها پیش انگار بود…!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *