…تو!

استاندارد
شمیم باغ نسترن تویی تو
نسیم دشت یاسمن تویی تو

اگر در این خزان مه گرفته
گلی شکفته در چمن تویی تو

برای این غریبهّ مسافر
هوای دلکش وطن تویی تو

بهانه ای اگر هنوز مانده
برای شوق زیستن تویی تو

کسی که بر لبان او نشسته
هزار حرف بی سخن تویی تو

نفوذ کرده ای به رگ رگ ِ من
شرار بادهّ کهن تویی تو

حریف جان در این تب نفس گیر
به جنگ نرم تن به تن تویی تو

جنون تند عاشقی منم من
تپیدن و نفس زدن تویی تو

برای من هنوز و تا همیشه
نمود ِ عشق و شعر و زن تویی تو!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *