غرایب حافظ (همیشه)

استاندارد
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

این بیت مشهور و زیبای حافظ را همه ما در خاطر داریم و بارها آن را خوانده ایم. نکته غریب در این بیت کاربرد قید زمان “همیشه” است. شارحان حافظ اصرار دارند که “همیشه” قید “نمیرد” نیست بلکه مربوط است به “در دل ماست”.دلیلشان هم این است که قید همیشه همواره در سیاق فعل مثبت می آید؛ مثل این بیت حافظ:

حسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله گون باد

بنابر این معتقدند که با یک ویرگول گذاری ساده و تفاوتی در لحن قرائت بیت باید آن را این گونه خواند و اشکال بیت را رفع کرد: «که آتشی که نمیرد، همیشه در دل ماست.» استاد خطیب رهبر بر اساس همین نگاه بیت را این گونه معنی کرده اند:

«در محفل عارفان و عاشقان حق از آن مرا گرامی می دارند که آتش خاموشی ناپذیر عشق همیشه در دل ما افروخته است.»

استاد خرمشاهی نیز صراحتاً فرموده اند:

« بعضی ممکن است “همیشه” را که متعلق به “در دل ماست” متعلق به “نمیرد” بگیرند.این برداشت درست نیست. چه با فعل منفی”هرگز” به کار می رود نه “همیشه”»

و این سخن را برابر دانسته اند با قرائت شادروان غنی از همین بیت.

استاد سعید حمیدیان نیز تصریح دارند که « این لَخت یک خوانش درست بیش ندارد و آن این است: که آتشی که نمیرد، همیشه در دل ماست»

بدین ترتیب این استادان و حافظ شناسان گرامی تردیدی ندارند که قید همیشه متعلق به “نمیرد” نیست و ارجاع آن به فعل منفی مزبور خطاست. اما باید توجه داشت که ارجاع “همیشه” به پاره دوم مصراع، یعنی “در دل ماست” علاوه بر اینکه بیت را با نوعی ناروانی در خوانش روبه رو می کند  و با منطق عبارت چندان سازگار نیست باعث ضعف تالیف آن هم می شود ، زیرا با وجود فعل “نمیرد” که استمرار را می رساند دیگر نیازی به قید “همیشه ” نیست و اگر حافظ می گفت: “آتشی که نمیرد در دل ماست” از لحاظ معنی هیچ مشکلی پیش نمی آمد. براین اساس، وجود همیشه در بیت تنها به کار پرکردن حشو و تصحیح وزن بیت می آید و بس!

واقعیت این است که نگاه استادان حافظ شناس ما به قید زمان “همیشه” از منظر فارسی امروز است و سخن آنان در مورد کاربرد این قید در زبان امروز ما کاملاً درست است، اما در دستور تاریخی زبان فارسی همواره این گونه نبوده که “همیشه” فقط در سیاق فعل مثبت به کار برود. بر اساس شواهدی که در متون پیشینیان آمده این قید کاربردهای متفاوت و متنوعی در گذشته زبان فارسی داشته که یکی از آن ها کاربرد “همیشه ” در سیاق نفی و به معنی “هرگز” است.

در این بیت حافظ نیز “همیشه” به معنی “هرگز”  و راجع به فعل “نمیرد” است، مفهوم روشن و بی تکلف  و بدون هیچ گونه ضعف تالیف و حشو و زاید بیت بر اساس این دیدگاه از این قرار است: به این دلیل در دیر مغان مرا گرامی می دارند که آتشی که هرگز خاموشی نمی پذیرد در دل ماست!

اما شواهد کاربرد “همیشه” در سیاق نفی  در متون گذشته فراوان است که ما در اینجا تنها به چند مورد از آن در سخن فردوسی اشاره می کنیم:

ز پیروزگر آفرین بر تو باد
مبادی همیشه مگر شاه و راد

نجستم همیشه جز از راستی
ز من دور بُد کژی وکاستی

همیشه خردمند اومیدوار
نبیند بجز شادی از روزگار

جالب اینجاست که این معنی “همیشه” حتی در فرهنگ های لغت دم دستی، مثل فرهنگ فارسی معین هم آمده است و استادان حافظ پژوه ما به دلیل تسلط فهم  و نگاه امروزی از واژگان  زبان دچار چنین تکلفی در فهم بیت حافظ شده اند.

نکته دیگر این است که فرض کنیم ما سخن استادان حافظ پژوه را در مورد بیت مورد بحث بپذیریم، با کاربرد “همیشه” در این بیت حافظ چه باید بکنیم که به وضوح به معنی هرگز است و نمی شود به هیچ شکل دیگری آن را توجیه کرد:

دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان
چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری؟!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *