منطق الطیر خاقانی و منطق الطیر سلیمانی

استاندارد

زد نفس سربه‌مهر صبح ملمّع‌نقاب
خیمه روحانیان کرد معنبرطناب…

 

قصیده ای که مطلعش را آوردیم، از زیباترین و مشهورترین قصاید خاقانی و چکامه‌های زبان فارسی است. این قصیده همواره مورد توجّه شاعران و سخنوران زبان فارسی بوده است. با این‌همه بسیاری این بیت مشهور مولوی را طعن و تعریضی در حقّ خاقانی شمرده‌اند؛ آن‌جا که فرموده است:

منطق‌الطیران خاقانی صداست
منطق‌الطیر سلیمانی کجاست

به نظر این صاحب‌نظران از نظر مولوی قصیده خاقانی صدا و طنین پوچ و بیهوده‌ای بیش نیست!

آنچه این برداشت را با تردید مواجه می‌کند توجه و ارادت خاصّ جلال‌الدین مولوی به خاقانی است؛ به گونه‌ای که در مورد تاثیرپذیری‌های مولوی از خاقانی یک تحقیق مبسوط می‌توان نوشت. البته کارهایی در این زمینه انجام شده است که کاملاً وافی به مقصود نیست و حقّ مطلب را ادا نکرده است. علی دشتی سال‌ها پیش با نشان دادن شماری از این تاثیرپذیری‌ها نوشته بود:

بسا تعبیراتی در خاقانی هست که نظایر آن در دیوان شمس به کثرت دیده می‌شود…این تعبیرات در زبان مولانا به قدری فراوان آمده است که از خواندن آن‌ها شخص خیال می‌کند دیوان خاقانی [در متن کتاب به اشتباه دیوان شمس آمده] را در برابر دارد.

با وجود دامنه گسترده این تاثیرپذیری‌ها، که اوج ارادت مولوی به شعر خاقانی را می رساند، خیلی بعید می‌نماید که مولوی به طعن و تعریض در باب یکی از زیباترین سروده‌های خاقانی سخن گفته باشد.

بدیهی است که مولوی در مقایسه با منطق‌الطیر آسمانی سلیمان منطق‌الطیر خاقانی را صدا شمرده است؛ نه به صورت مطلق. در قیاس با منطق سلیمانی همه سخنان دیگران، از جمله همه مثنوی و دیوان شمس مولوی هم صدایی بیش نیست!

با کمی دقت می‌توانیم متوجه بشویم که از لحاظ بلاغی نوعی حذف در بیت مولوی وجود دارد و شاعر قسمتی از عبارت را از فرط وضوح نیاورده است. در اصل سخن مولوی چیزی شبیه به این بوده است:

منطق‌الطیران خاقانی [با همه زیبایی و شکوه بی‌نظیر آن در قیاس با منطق‌الطیر سلیمانی] صداست…

بدین‌ترتیب نه تنها بیت مولوی طعن و تعریضی به سروده خاقانی ندارد که به واسطه عبارت نانوشته آن و قابل مقایسه دانستن سخن خاقانی با منطق‌الطیر سلیمان بزرگترین ستایش در حقّ آن نیز هست.