ترجمه سروده هایی از ادونیس 4

استاندارد

1946441-mdاگر روز سخن می گفت
مژده شب را می داد.

***

باشد از تنهایی ام بیرون می زنم
اما به کجا بروم؟

***

با هر پرسشی دو نیمه می شوم:
پرسشم و خودم.
پرسشم در پی پاسخ است
و خودم به دنبال پرسشی دیگر!

***

چه کنم با این آسمان
که بر شانه هایم می پژمرد!

***

زندگی اکسیر مرگ است
از این رو هرگز پیر نمی شود!

***

دریا همیشه در خلسه است
از این رو هرگزش ایستاده نمی بینی!

***

اگر دریا بیشه باشد
کلمات هم  پرنده اند!

***

صخره ها
به سرود آبها بی اعتنا هستند.

***

شهابی فرو می افتد
برگی نیز
اما این کجا و آن کجا؟

***

…نسیمی تنبل.
تاب ایستادن ندارد
نمی تواند از این گل دل بکند!

***

روشن ترین برقها
از دل می آیند
چنان که سیاه ترین ابرها!

***

کمتر پیش می آید که ما حقیقت را
جز از لبانی که مرده است بپذیریم!

از دفتر احتفاء بالاشیاء الواضحة الغامضة

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *