آشوب گزیده های ادبی!

استاندارد

روزگار ما روزگار گزیده پردازیهاست. کم نیستند استادان معتبر ادبیات که در کنار آثار تحقیقی، به تلخیص و شرح دیوان و دفتر شاعران پیشین روی آورده اند و از قضا گزیده های آنان جزو آثار پرفروش ادبی است.بسیاری از خوانندگان کم حوصله شعر و نثر فارسی و حتی بسیاری از دانشجویان و استادان این رشته ترجیح می دهند، به جای مراجعه به متون و دیوانهای پرحجم و دشوار ، از رهگذر “گزیده ها” به دنیای شاعران و نویسندگان قدیم قدم بگذارند و از دریچه ای که گزیده پردازان به روی آنها گشوده اند به دنیای آنان بنگرند.

این رویکرد که شاید به مقتضای زمانه ناگزیر نیز می نماید ، از برخی عوارض و آثار مثبت و منفی برکنار نیست.یکی از مشکلات این نوع گزیده ها ، که در بسیاری از آنها دیده می شود ، سلیقه ای بودن آنهاست ، سلیقه ای که اگر یکسره شخصی نباشد ، ترجمان سلیقه زمانه و عمدتا متاثر از ذوق ادبی پس از مشروطه و نیماست.

تصویری که بسیاری از گزیده های روزگار ما از شاعران کهن عرضه می دارند ، کمتر شباهتی  به چهره واقعی و تاریخی آنان دارد و تنها نماهایی را نشان می دهد که باب طبع منتقدان این روزگار است.برخی گزیده پردازان این زمانه ، به شیوه “مهمان خانه مهمان کش”به خود اجازه می دهند که هر طور دلشان خواست ، متن را شرحه شرحه و تقطیع کنند و چنان سر و ته یک قصیده یا غزل را بزنند که مطابق متر و معیار آنان بشود. این حذفها از قضا ، معمولا شامل ابیات و بخشهایی می شود که سبک و سیاق واقعی صاحب اثر را نشان می دهند و بالطبع با هنجارهای ادبی این زمانه چه بسا سازگار نباشند.

در این گزیده های بر سبیل سلیقه و اتفاق! هیچ سخنی از ملاکهای رد و فبول و حذف و گزینش به میان نیامده است و معلوم نیست که چرا سروده یا بیتی انتخاب شده یا کنار نهاده شده است.

حذف و نادیده گرفتن ابیات و عبارات پیچیده و بحث انگیز ، یکی دیگر از ویژگی های گزیده هایی از این دست است.  حذف این قبیل بیتها ، هم خیال گزیده پرداز و شارح را با پاک شدن صورت مسئله راحت می کند و هم دانشجوی ادبیات را از تلاش فکری مجتهدانه در فهم متن معاف می دارد! این گونه حذفها -مخصوصا در قصیده که محور عمودی در آن حرف اول را می زند – کاری است خلاف امانت و احتیاط علمی و در غزل و امثال آن نیز پسندیده نمی نماید.

متاسفانه برخی از گزیده های رایج ، مصداق بارز کتاب سازی هستند. این آثار به قلم کسانی نوشته شده  که از صلاحیت علمی و ذوقی لازم کم بهره اند و کار آنها به تلخیص و گزینشی سطحی – چه بسا از روی دست استادان دیگر! –  محدود می شود.  شارحان این گزیده ها معمولا در توضیح ابیات ساده و تکرار مکررات و شانه خالی کردن از توضیح دشواریهای متن ، ید طولا دارند و گاه همان مطالب تکراری نیز غیر مستند و بدون رعایت روش علمی نوشته شده اند.

بعضی از این شارحان و گزیده پردازان ، شاگردان زرنگ! پیشین هستند که تقریرات استادانشان را – بی هیچ اشاره به نام آن استاد بیچاره که نتایج عمری تحقیق و مطالعه را سخاوتمندانه در اختیار شاگردان فرار داده – به نام خود منتشر می کنند!!!

 آیا رواج گزیده پردازی هایی از این دست ، نشانه رخوت و رکود علمی و ادبی نیست ؟ و آیا دانشجویانی که از رهگذر این گزیده ها ، کاردان و کارشناس و بعدا – با سلام و صلوات – استاد ادبیات می شوند ، از صلاحیتهای لازم برای فهم و تحقیق متون برخوردارند؟

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *