در حاشیه غلط ننویسیم 3

استاندارد

تصادف/ تصادم: نوشته اند : تصادف به معنی “به هم خوردن” و “با هم رو به رو شدن بر حسب اتفاق ” است و تصادم یعنی” به هم کوفته شدن” و “به سختی به هم خوردن”. در گفتگوی روزمرّه و در انشای اداری غالبا تصادف را به جای تصادم به کار می برند و مثلا می گویند: “اتومبیل به درخت تصادف کرد” حال آنکه باید بگویند:”….تصادم کرد.”

* تصادف علاوه برآنچه فرموده اند به معنی اتفاق و پیشامد نیز هست [ فرهنگ معین ، ذیل واژه ]، بنابر این کاربرد آن به معنی سانحه و اتفاق پیش بینی نشده رانندگی کاملا درست و بی اشکال به نظر می رسد.ضمن اینکه چنین کاربردی در عرف مردم به شکلی پذیرفته شده که خلاف آن را غلط می شمارند.به عنوان نمونه این جانب چند سال پیش، محض امتحان ، در متن گفتار تعدادی از گویندگان رادیو به جای واژه تصادف کلمه تصادم را قید کردم که همه آنها این کلمه را خطای مسلم نویسنده تلقی کردند و آن را از پیش خود به تصادف تغییر دادند!

چنانکه/ چنانچه: نوشته اند: در متون قدیم فارسی، به جای اگر چنانچه معمولا اگر چنانکه به کار رفته است….از این رو بعضی از فضلا ، از جمله محمد قزوینی…معتقدند که اگر چنانچه در دوران متاخر ساخته شده است و قدمت چندانی ندارد. با این حال در متنی متعلق به آخر قرن پنجم هجری، اگر بتوان به صحت نسخه اطمینان کرد، این ترکیب به کار رفته است:” اگر چنانچه پسندیده است…(مکاتیب فارسی غزّالی،۵) و …

* در تایید نظر استاد نجفی باید عرض کنیم که علاوه بر مکاتیب غزّالی در تاریخ بیهقی هم آمده است: ” اگر چنانچه این شغل مرا بباید کرد، من شرایط این شغل را در خواهم بتمامی…”

حرّاف : نوشته اند:  از ساخته های فارسی زبانان در قرن اخیر است.

* مولانا بیدل دهلوی، (متوفی ۱۱۳۳ ه ق) سروده است:

از عدم می جوشد این افسانه های ما و من
گر به معنی وارسی جز خامشی حرّاف نیست

 خجالت/ خجلت: نوشته اند : در عربی خجالت و خجلت نیامده است.

* عربها هم مثل بقیه فرزندان آدم(ََع) خجالت سرشان می شود و شاعران عرب احیانا این واژه را به کار هم برده اند! به عنوان مثال شاعری گفته است:

فانی خجول منک اقوی خجالة
و فی اضلعی من شدة الشوق واجب

خجول: نوشته اند : از لغات مجعول است و در عربی به کار نرفته است.

علاوه بر بیت پیشین که واژه خجول را نیز در برداشت ، در بیت دیگری آمده است :

و للفجر بحر خاضه اللیل فاعتلت
شوی ادهم الظلماء منه خجول

به هر حال علی رغم کم استعمال بودن واژه های خجول و خجالت در عربی ، به دشواری می توان آنها را مجعول شمرد.

دراز نویسی : نویسنده محترم در ذیل این عنوان ، با آوردن جدولی از تعبیرات طولانی مثل ابتیاع کردن به جای خریدن / اطلاع حاصل کردن به جای اطلاع یافتن/ به رشته تحریر کشیدن به جای نوشتن و …توصیه فرموده اند که در فارسی فصیح بهتر است از استعمال آنها خودداری شود و تعبیرات کوتاه تر را به کار ببرند.

* باید توجه داشت که در عرف، معمولا تعبیرات طولانی تر محترمانه تر به نظر می رسند ، مثلا ما ترجیح می دهیم مطلبی را به استحضار استاد برسانیم تا به او خبر بدهیم  یا از مهمانانمان خواهش می کنیم تا در جایی حضور به هم برسانند و خیلی ساده از آنها نمی خواهیم بیایند  یا در مورد مرگ اشخاص محترم تعبیرات طولانی ، مثل رخ در نقاب خاک کشیدن و ارتحال و  …را به کار می بریم و هیچ وقت نمی گوییم : فلانی مرد!  لذا در اجرای این توصیه درست کتاب  غلط ننویسیم این ملاحظه بلاغی را هم باید مدّ نظر داشت. من ویراستارهایی را می شناسم که به طور ماشینی همه تعبیرات طولانی را از دم به کوتاه ترین شکل ممکن تغییر می دهند!

درب: نوشته اند: کلمه درب عربی را نباید به جای واژه  در فارسی به کار برد.درب به معنای ” دروازه شهر و قلعه” است…بنابر این “درب اصلی دانشگاه ” غلط است.

درب در عربی به معنی در بزرگ است[المنجد و…ذیل واژه] لذا با توجه به رواج این واژه در زبان فارسی کاربرد آن در مورد درهای بزرگ ، مثل در اصلی دانشگاه و …بی اشکال به نظر می رسد. البته استعمال این کلمه در مورد در شیشه و قوطی و امثال آن ظاهرا درست نیست.

حوصله کنید هنوز ادامه دارد!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *