بحر را گنجایی اندر جوی نیست (نگاهی به بیتی از مثنوی)

استاندارد

استاد داریوش آشوری در مطلبی با عنوان “چند نکته برای بهبود شیوه نگارش فارسی” به مواردی اشاره کرده اند که موجبات بی سر و سامانی عمومی نثر فارسی را فراهم آورده است. به عقیده ایشان این بی سر و سامانی برآمده از ناآگاهی بیشینه اهل قلم به شیوه نگارش درست به شیوه مدرن است.

به نظر حضرت ایشان، مسائل ِ نوشتن دارای دو وجه “زبانی” و “منطقی” است. وجه زبانی همان چگونگی نوشتن جمله های درست و روشن و رسا و در ارتباط با یکدیگر است ، اما وجه منطقی که به عقیده ایشان وجه دشوارتر کار نیز هست ، توجه به ساختار منطقی گزاره های متن در مقاله یا گزارش کتبی و شفاهی است.

جناب آشوری در این مقاله تنها به وجه زبانی پرداخته اند و با آوردن نمونه هایی از نابسامانی های نثر رادیویی و روزنامه ای معاصر به چند مورد اساسی اشاره فرموده اند که لابدّ در متن مقاله خواهید خواند.این را هم یادآوری کنیم که مقاله مزبور درسنامه ای است که مولف محترم ، قبلا برای آموزش  مترجمان و نویسندگان رادیو بی بی سی تهیه فرموده اند.

نکاتی که آقای آشوری در مقاله خودشان ذکر کرده اند ، البته مهم و اساسی هستند و بویژه در تشویق نویسندگان و گویندگان رادیو بی بی سی به پاسداری از زبان فارسی می توانند بسیار مفید و موثر باشند، اما نکات تازه و بدیعی نیستند و بارها دیگر استادان و منتقدان آنها را یادآور شده اند.

آنچه باعث شد در اینجا به مقاله استاد آشوری اشاره ای کنیم، علاوه بر معرفی آن به شما عزیزان ، لغزشی است که ایشان در شرح بیتی از ابیات مثنوی ناخواسته به آن دچار شده اند. آقای آشوری در پایان مطلب خودشان نوشته اند:

«…. مثال‌های بی‌شمار می‌توان آورد. امّا چنان که حضرت مولانا فرموده است،

 گر بریزی بحر را در کوزه‌ای
چند گنجد؟ قسمتِ یکروزه‌ای!

(امّا، بهتر بود که ایشان هم توجه می‌فرمودند که ریختنِ آبِ بحر در کوزه هم کارِ بیهوده‌ای ست، زیرا، به علّتِ شوری‌اش، نمی‌توان از آن «قسمتِ یکروزه‌ای» ساخت و نوشید. بهتر بود می‌گفتند، «گر بریزی چشمه را در کوزه‌ای.» زیرا آبِ چشمه شیرین است و می‌شود در کوزه ریخت و «قسمتِ یکروزه» کرد. و این، یعنی نکته‌ای کوچک از توجه به منطقِ متن.)»

 آقای آشوری هنگام خرده گرفتن بر مولانا به این نکته ساده توجه نفرموده اند که در زبان فارسی   «بحر»  و « دریا » همیشه به معنی دریای شور نیستند و در بسیاری موارد به رودخانه هایی که چون نیل و دجله و فرات و جیحون آب دائم دارند نیز دریا می گویند.به عنوان مثال فردوسی با اشاره به اروندرود سروده است:

ببستند یارانش یکسر کمر
همیدون به دریا نهادند سر

و فرخی از رودخانه های سند و نیل به عنوان دریا یاد کرده است:

زنده پیلان کز در  ِ دریای سند آورده ای
سال دیگر بگذرانی از لب دریای نیل

در شعر مولانا “بحر” – در برابر “کوزه” – به معنای آب پر وسعت و فراوان است و طبعا شوری و تلخی و سایر ویژگیهای آن – با توجه به “منطق متن” – مدّ نظر شاعر نبوده است.اما پیشنهاد “چشمه” به جای “بحر” که جناب آشوری مطرح فرموده اند ، ممکن است ، شبهه شوری را دفع کند ، اما بخش عمده ای از زیبایی شعر را از میان می برد. کما لایخفی!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *