دو ساله شدیم…!!

استاندارد

 

تقارن و تطابق ویژه قربان و یلدا را با دو سالگی فصل فاصله جز به فال نیک نمی توان گرفت! در این دو سال علی رغم گرفتاریهای کاری و ذهنی , مستظهر بوده ایم به الطاف بزرگواران و دوستانی که این صفحه را از خود دانسته اند و از دلگرمی بخشیدن به نویسنده – و البته در موقع خود – از انتقاد دلسوزانه کوتاهی نفرموده اند.دل بسته لطف این عزیزانیم و نیازمند دعای خیرایشان!

 

البته بوده اند کسانی که از در دشنام و حتی تهدید درآمده اند و  یادداشتهای تند آنها هنوز در حافظه این وبلاگ ثبت و ضبط است. از این دوستان و منتقدان کم حوصله نیز سپاسگزاریم و اگر گاه پاسخ درخور و قانع کننده ای نشنیده اند شرمسار آنان . شیوه نویسنده در این صفحه – همچون کلاسهای درس – بر ایجاد فضای باز نقد استوار است و بر آن است که در حد ممکن هیچ خط قرمزی را در عرصه تحقیق به رسمیت نشناسد و عملا نیز تا کنون بر همین شیوه رفته است.

 

خوشبختانه در این مدت , بی آنکه بخواهیم ادای تساهل و تسامح و روشنفکری قلابی را در بیاوریم , جز به ندرت هیچ کامنتی را حذف نکرده ایم و یادداشتهای  اندک حذف شده  یا متضمن اهانت به اشخاص دیگر بوده یا دارای مضامین رکیک … جدای از این قبیل کامنتهای تند , در موارد متعدد , برخی از عزیزان آن قدر از سر لطف سخن گفته بودند که ما از فرط  بی طاقتی در تحمل آن همه مهربانی و به واسطه شرمساری بیش از حد،  ناچار به حذف نوشته مهربانانه آنها شدیم .اخیرا و استثنائا یکی دو  یادداشت بعضی دوستان ناشناخته را که بی هیچ قصد و غرضی نوشته شده بود , احتیاطا پاک کردیم. از این دوستان هم شرمنده ایم!

 

در این مدت 222 مطلب یا پست – اعم از شعر و مقاله و ترجمه و…-  در این صفحه منتشر شده , یعنی  تقریبا هر سه روزی یک مطلب. به گواهی وبگذر , علاوه بر نام نویسنده و وبلاگ ، کلید واژه های مرتبط با نام و آثار بزرگان فکر و فرهنگ و ادبیات دیروز و امروز این دیار , بویژه نامهای بزرگی چون سلمان فارسی , خاقانی , حافظ و….بیشتر محل جستجوی مراجعه کنندگان به این صفحه بوده است.

 

بزرگوارانی که به طور پیوسته و بر اساس قاعده لطف , به فصل فاصله سرکشی می کنند علاوه بر بعضی از استادان و صاحبنظران عرصه ادبیات و شاعران ارجمند این روزگار,  بیشتر دانشجویان عزیزی هستند که مطالب این صفحه را به نوعی مکمل نکات مطرح شده در جلسات درس می دانند و گاه برای رساندن حرفهای ناگفته – از جمله انتقاد به شیوه تدریس معلم خویش –  اینجا را محیطی امن و صمیمی می یابند! البته مراجعات این عزیزان معمولا با اسامی مستعار صورت می گیرد و  اگر با نام واقعی هم باشد ،  یقینا هیچ تاثیری در وضع نمرات آنها نمی تواند داشته باشد!

 

متاسفانه کمبود وقت , توفیق پاسخگویی به همه عزیزانی را که با کامنتهای خود بر این بنده منت می گذارند و  این صفحه  را زینت می بخشند , از من گرفته است.عملا مدتهاست که  در نهایت شرمندگی ، امکان سرکشی جز به برخی لینکهای موجود در صفحه و برخی دوستان که تقریبا تصادفی انتخاب می شوند برای بنده وجود ندارد.این در حالی است که عمده لذت وبلاگ نویسی و وبلاگ داری به همین وبگردی ها و کامنت نویسی ها برمی گردد!!

 

همیشه وقتی مطلبی را در این صفحه می نویسم با خودم می گویم آیا این نوشته واپسین نوشته این وبلاگ خواهد بود ؟ و اساسا آیا حرفی برای گفتن مانده است و آیا  باز هم توان  و حوصله ادامه این مسیر وجود دارد….؟!

 

 


 


پس از تحریر:

این روزها دوستان زیادی ما را نواخته اند و مورد تفقد قرار داده اند که از همه آنها سپاسگزاریم. همه  کامنتها و یادداشتهای این بزرگواران جدا خواندنی خاطره انگیز و ارزشمند است.در اینجا به عنوان نمونه و برای ثبت در تاریخ(!)  مناسب دیدیم شماری از آنها را نقل کنیم.

نویسندگان  یادداشتهای منتخب، همه از کسانی هستند که به نحوی دستشان با ما در یک کاسه است.(منظور از کاسه همان کاسه شکسته فصل فاصله است که تصویرش را در بالای سمت چپ وبلاگ مشاهده می فرمایید!!) و الطافشان همواره شامل حال ما می شود.

از اوجب واجبات بود که در آغاز سومین سال فعالیت ،  از تک تک این گرامیان به خاطر همدلیها و مهربانیهایشان با ذکر نام  تشکر کنیم و دوام سلامت و لطفشان را به دعا بخواهیم. باز نشر این یادداشتها شاید بهانه ای باشد برای همین ابراز سپاس و بندگی به آستان آنان:

 محمد روحانی (نجوا کاشانی):

 

به فصل فاصله دل بسته ایم از آن خاطر
که خاطر تو عزیز است پیش ما استاد!
دوساله گشتن وبلاگ در مصاف دو عید
به آن برادر بهتر زجان مبارک باد
امید می رود این خانه باز هم بسیار
به ما نوید دهد از تلاقی اعیاد
به عاشقش که منم خوب التفات کند
به صاحبش که تویی هیچ گاه بد مرساد
به یاد چلچلی بوالفضول افتادم
که التماس دعایش رسیده تا فریاد
به بیش از آنچه که فرموده می شود راضی
اگر دهند به او فرصتی دگر اعداد

 

بلفضول الشعرا (متخلص به سعید سلیمان پور ارومی!):

قبل از پرداختن به وبلاگ “فصل فاصله” فاصله اي خواهم داد و فصلي خواهم نبشت درباره  اين مرد! ( کدام مرد؟ همين نويسنده  فرهيخته  اين وبلاگ که استاد و مولاناي بوالفضول پرريخته اي چون ماست!) … و ناگفته پيداست(از کجاش پيداست؟!) که اين سطور نه از باب پاچه خاري است ( برخي دوستان خوش اشتها این واژه را پاچه خواري مي انگارند و مي نگارند!) که : معشوق خوبروي چه محتاج خاري است!(پاچه به نفع وزن ساقط شد!)که بیان حقایق است و گفته اند : حقیقت را باید از زبان بوالفضول شنید!
م.ر.ت قبل از انکه دکتر و ادیب و شاعر و محقق و چند چیز دیگر باشد، انسانی شریف است که اخلاقیات و مرام با ذاتش معجون(!) شده است و هم از این نظر است که من بوالفضول وخیلی های دیگر را کشته مرده  خویش فرموده است! م.ر.ت یکی از دوست داشتنی ترین انسانهایی است که بنده  حقیر در دنیای مجازی با ایشان آشنا شدم و بنا به : المجاز قنطرة الحقیقه “، بالاخره ما هم رفتاندیم روی قنطره و این آشنایی از مجاز به “حقیقت” پیوست!
…اما فصل فاصله در یک کلام یک وبلاگ ترگل -ورگل ادبی است که مخاطب را مشتاق می کند که دائم به آن سر بزند و هر بار هم پست جالبی به پستش بخورد!از شعر جدی و طنز گرفته تا تحقیق و ترجمه و …
(و چه زیباست اسم این وبلاگ. بین خودمان و بقیه بماند ما چند بار خواستیم برای اسم وبلاگمان از آن تقلید کنیم که بعد از تلاشي ناکام و پیدا کردن”مفصل فاصله” و “فاصله  مفاصل” و چند تای دیگر ، تفصیلا از تقلید انفصال یافتیم !)

 

امید که این کامنت ما هم در حافظه  وبلاگ ایشان ثبت شود که بالاخره سالگرد، شتری است که دم در هر وبلاگی می خوابد و از هر دست بدهی از همان دست می گیری!!… و العاقل یکفیه الاشاره ( عاقل از اشاره کیف می کند!) و باقی بقای ایشان ودوستان بادا……

به “فصل فاصله” ات ای ادیب ناز و شهیر!
سلام ويــــــــــــــــــژه و تبریک بنده را بپذیر

وب دو ساله و یــــــــــــار سه پانزده ساله(!)
“همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر”!

عبدالفاني(!Funny…) :بوالفضول الشعرا

ابن محمود( متخلص به سید علی میر افضلی):

 

سلام استاد!
ما فی الواقع گاهی اوقات به شما حسادت می کنیم که این قدر وقت می گذارید و همچون استادی دلسوز جواب اغلب کامنتهای ملیح و غیر ملیح را با کلام شیوا و بعضاً جور دیگر می دهید.
..
فی الواقع!
حضورتان مستدام باد!

 

جناب سید رضا شکراللهی:

 

تبریک برای دوساله‌شدن وبلاگ تنها دکتر ترکیِ وبلاگ‌نویس دنیا؛ با احترامات فائقه!

 دکتر سید مهدی زرقانی:

 

جناب آقای دکتر تبریک می گوییم این تقارنهای چندگانه را. ما نیز مثل بسیاری مراجعه کنندگان از مطالب شما و گاه نظرات دوستان بهره ها بردیم و نکته ها آموختیم و بیش از همه سلوک علمی و مهربانانه شما برای ما دانشجویان آموختنی بود و دیدنی که این روزها سیمرغ و کیمیا شده است. خوشحالیم و خدا را شکر که حضور دارید و همچنان به ما می آموزید.

 

سید نازنین خودم احمد نادمی:

 

سلام/به اصطلاح قدیمی ها:این جا منزل امید ماست/با هر مطلبی که تازه می شوید، دلگرمی ما به دنیای کلمات افزونتر می شود و شعله ی امید فروزانتر/بمانید و بنویسید که می مانیم و می آموزیم/…/

 

سرکار خانم فریبا یوسفی:

 

سلام .
اگر قابل بدونین ما رو هم جزو شاگردانتون به حساب بیارین که البته فقط از شما درس گرفتیم بی طمع نمره ای …
دوست داشتم به بهانه ی تولد این وبلاگ ـ که من البته احتمالا سه ماهه بود که باهاش آشنا شدم ـ چند جمله ای راجع به فصل فاصله بنویسم ، شامل پیشنهادها و انتقادات . . . اما یلدا و حافظ و قربان -سه نفری !!! – من رو بر آن داشتند که کتاب خواجه را به تفال باز کنم و به بیتی از غزلی اکتفا :
صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت می خواران خوش است

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *