دوش از این غصه نخفتم که حکیمی میگفت
حافظ ار مست بود جای شکایت باشد
نسخهها و شارحان در این بیت دچار اختلاف و مشکلاند. اعم اغلب نسخ “حکیمی” دارند و اقل نسخ، شاید به این دلیل که با ضبط حکیمی مشکل داشتهاند، آن را به “فقیهی” و “رفیقی” و…تبدیل کردهاند.
بیشک حافظ که طبق ابیات همین غزل اهل انکار شراب نیست و تکلیف خودش را با زاهد معلوم کرده عجب و نماز را به او اختصاص داده و مستی و نیاز را برای خودش برداشته هرگز از سخن یک فقیه بدخواب نمیشود چه رسد به اینکه بیخواب شود!
رفیق هم که لابد همپیاله حافظ است هرگز او را به دلیل مستی شماتت نمیکند و بکند هم آنچنان بر حافظ گران نمیاید که خواب از چشم او برباید!
بدیهی است که با توجه به آنچه گذشت و نیز قدمت و کثرت نسخهبدل حکیمی نوبت به فقیهی نمیرسد چه رسد به رفیقی و حسودی و رقیبی و عزیزی که ضبطهای کمیابی هستند.
برخی شارحان برای رفع ابهام بیت مصراع دوم را سوالی خواندهاند: “حافظ ار مست بود جای شکایت باشد؟! ” که باز هم رفع مشکلی نمیکند، چون دلیلی برای رنجش حافظ از یک استفهام ساده که شاید انکاری هم باشد وجود ندارد. ضمن اینکه انشایی خواندن عبارات، مثلا پرسشی خواندن آنها به دلیل بلاغی نیاز دارد و خبری خواندن عبارت بر انشایی خواندن، علیالقاعده، مرجح است.
بعضی از شارحان نیز در توضیح بیت توقف کرده و در برابر مفهوم آن سپر افکندهاند.
به نظر میرسد که باید در مورد کلمه “حکیم” دقت و درنگ بیشتری کرد. حافظ حکیم را در دیوان خود در چند معنی بهکار برده است. یکی از این معانی خدای حکیم است:
گفتم این جام جهانبین به تو کِی داد حکیم؟
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
قطعا این معنی در بیت مورد نظر نیست. معنی دیگر کلمه حکیم در دیوان حافظ اهل حکمت و شخص داناست، اما این معنی هم نباید مورد نظر باشد، چون حافظ نه تنها از پند حکیم نمیرنجد بلکه از آن استقبال هم میکند:
پند حکیم عین صواب است و محض خیر
فرخنده بخت آنکه به سمع رضا شنید
او حتی در برابر عیبجویی حکیم نیز بیطاقت نمیشود و با احترام به او پاسخ میدهد:
عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم
کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم
اما سومین معنی حکیم در شعر حافظ که، به نظر میرسد همین معنی در اینجا مدنظر است، طبیب است، چنانکه در این دوبیت نیز به همین معنی است:
فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
درد عاشق نشود بِهْ به مداوای حکیم
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمیّ و رای برهَمَنی
در بیت مورد بحث کلمه “شکایت” نیز که یادآور شکایت بیمار از درد است همین معنی را تقویت میکند. اگر این معنی را برای کلمه حکیم بپذیریم، بیت اینگونه قابل تفسیر است:
دیشب از این غصه پریشان و دچار بیخوابی شدم که طبیبی (به تکرار) میگفت اگر حافظ باده بنوشد برای سلامت او زیان دارد و باعث بیماری و شکایت او از درد خواهد شد، یا جای آن خواهد بود که طبیب به خاطر ناپرهیزی از او گله کند.
بر این اساس علت ناراحتی و بیخوابی حافظ سخن طبیب است که او را از باده پرهیز داده است و البته معلوم است که چنین پرهیزی برای حافظ به هیچ وجه خوشایند نیست و خواب را از دیده او میرباید!