نوبت عاشقی!

استاندارد

سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقی ست یک چندی

دریافت رایجی که از این بیت سعدی وجود دارد این است که دوره دوره و وقت وقت عاشقی است و دیگر باید دل به عشق سپرد و مهرورزی کرد و…بر اساس این دریافت فیلم و داستان هم ساخته و نوشته شده است!

باید توجه داشت که “عاشقی” در متون همیشه به معنی دل سپردن و عاشقی کردن و در برابر “فارغی” نیست. در موارد فراوانی عاشقی در برابر اصطلاحاتی چون “مستوری” و “صلاح” و “زهد” و “عافیت” و “نیکنامی” آمده است. در این موارد عاشقی معنایی فراتر از آنچه گذشت دارد و به معنی رندی و قلندری است.

سعدی در این ابیات نیز قلندرانه عاشقی را در برابر نیکنامی آورده و به تعارض و ناسازگاری این دو تصریح کرده است:

چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن
عاشقی و نیکنامی سعدیا سنگ و سبوست

دگر به خفیه نمی‌بایدم شراب و سماع
که نیکنامی در دین عاشقان ننگ است

عافیت می‌بایدت چشم از نکورویان بدوز
عشق می‌ورزی بساط نیکنامی درنورد

خانه عشق در خرابات است
نیکنامی در او چه کار کند

بنابر این مقصود سعدی در بیت مورد بحث عاشقی در برابر نیکنامی و صلاح و زهد است نه عاشقی به معنی دل دادن و مهرورزی کردن. او به وضوح می گوید: دوره زهد و تقوای ظاهری سپری شده و باید دل به رندی و قلندری سپرد و در اندیشه نیکنامی و صلاح و تقوای ظاهری نبود.

همان گونه که ملاحظه می فرمایید این مفهوم با تلقی رایج از بیت سعدی فاصله فراوانی دارد.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *